سمند نقره ای

ساخت وبلاگ
امشب دلم خیلی گرفته خیلی ، راست میگن که در مشگلات آدمهای اطرافت حتی نزدیک ترین اونها رو میتونی بشناسی . وقتی میبینی در مشگلاتت تنهات میگذارن وبراشون مهم نیست که تو چی میکشی وفقط در خوشی ها مرد رویاهاشون هستی ولی در غم وغصه براشون مهم نیست که داری چی میکشی ودردی از رو دوشت بردارن دردی اضافه میکنن اینجاست که حس انتقام بدی در دلت ایجاد میشه ودوست داری ازشون انتقام بگیری الان من دقیقا این حس رودارم دوست دارم به جایی بلند برسم وبعد ازش جدا بشم وبهش بفهمونم که یار زندگی همه جا هست اگر این همون آدم بود که لحظات خوبی برات تو زندگی ساخت الانم همون آدمه فرقی نکرده زندگی بالا وپایین داره قرار نیست در خوشی باشی ودر سختی نه ولی خوشحالم که بهتر میشناسمش برام دیگه زیاد مهم نیست شاید زندگیم باهاش تداوم داشته باشه ولی اون علاقه رو دیگه بهش نخواهم داشت شاید زن دیگری نگیرم ولی قطعا تنهاییم رو باکسی که لایق باشه قسمت میکنم . اینو قول میدم  سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

آدم گاهی وقتها دلش میگیره میبینه زمانی در اوج بوده ولی الان خیلی پایین اومده هرچند که باور دارم گذار است ولی رفتار دیگران خیلی اذیت وآزارم میده کسانی که یادشون میره من چه کارهایی براشون انجام دادم وفقط جلوی پاشون رو میبینن واین نهایت ذلت وپستی است که وقتی برات کسی کاری انجام میده در وقت دیگه تنهاش بذاری یا ازش بدی بگی البته در همه اینها حکمتی هست شاید درس عبرتی بگیریم انشالله ودر آینده دوست ودشمن خودمون رو بهتر بشناسیم .

سمند نقره ای...
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

  داستان روباه وآقا محمد خان قاجار : اون روباه ها رو میگرفت(زنده) و یه زنگوله گردنشون مینداخت(زنگوله ای که به گردن سگهای شکاری می انداختند) و رهاشون میکرد..(این یکی و شاید تنها تفریحش بود) روباه بیچاره بسرعت فرار میکرد....و صدای زنگ مدام تو گوشش بود و فکر میکرد سگ ها دنبالش هستند...آنقدر با ترس و دلهره فرار میکرد تا از پا در بیاد و در نهایت متوجه میشد که صدای زنگوله از خودشه.....خب مرحله بعد این بود که این روباه نگون بخت هیچ طعمه ای رو نمیتونست شکار کنه....خب هر جانوری با شنیدن صدای زنگوله زود متوجه حضور روباه میشد و فرار میکرد....حالا   وحشتناکترین و سخت ترین مرحله،مرحله سوم بود که روباه باید در تنهایی و انزوا جان میداد....چرا که روباه های دیگر(حتی جفت روباه)که از دور صدای زنگوله رو میشنیدن به گمان اینکه سگ های شکاری آمده اند پا به فرار میگذاشتند....و این بود عاقبت روباه ی که به چنگ آقا محمد خان قاجار می افتاد... این داستان افکار منفی خود ماست که احاطه کرده مارو دقیقا این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. در مسیر زندگی، گوئی خودش را دنبال میکند، تا خودش را اسیر توهماتش می‌کند. در واقع از دست حجم توهم و خیال، بی حال به گوشه ای می افتد. زنگوله‌ای از افکار منفی، دور گردنش قلاده می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 128 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

امروز خیلی فکرم از هر وقت دیگه درگیر تر شده نمیدونم چه حسی دارم . توخونه نشسته بودم که قرارشد ظروف درست کردن ژله توسط خانومم برای خواهرش ارسال بشه که سرویس تاکسی تلفنی اینترنتی اومد درخونه ومن رفتم تحویل بدم سمند سورمه ای بسیار تمیز بود وقتی راننده شیشه ماشین رو داد پایین وباهاش صحبت کردم انگار نیمه دیگه خودم بود فقط لااقل با تفاوت سن 30 سال مسن تر بسیارشیک پوش وتمیز وخوش برخورد بود از آن دسته آدمهایی که در نگاه اول متوجه میشی هیچ شباهتی با شغلی که داره نداره ؟؟؟ وشاید به اجبار داره برای امرار معاش اینکار رو میکنه در حالی که خشکم زده بود راننده صدا کرد آقا اقا ..... والباقی پولی را که داده بودم بهم داد 1500 تومان از 5000 هزار تومان را برگشت داد یعنی هزینه 3500 تومان ....... ومن بعد از رفتنش چایی ریختم وامدم تو حیاط نشستم با خودم گفتم برای آینده خودت چکار کردی وداری چکار میکنی فکرشو بکن در این سن وسال باید از زندگی لذت ببره واصطلاحا بازنشسته بشه ودر کنار اعضای خانواده مانند عروس وداماد ونوه وغیره باشه ولی الان داره برای این رقم ناچیز ودر نهایت روزی 100 هزار تومان 24 ساعت از وقتش رو میذاره و از لذتهای زندگی هم به دوره اینو نمیشه تقدیر گذاشت این رو باید تاسف دونست مگر نه اینکه ما به عدالت خدا ایمان داریم پس خدا برای بنده ای خوب وبرای دیگری بد نمیخواهد این اعمال وکردار وگفتار ماست که د سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

یک زمانی بود فکر میکردم دو نفر که عاشق هم هستند ودوست دارن هم دیگه رو هرچی برای برای خودش بد میدونه برای دیگری هم همینطور ومتقابلا هرچی برای خودش دوست میداره برای دیگری هم همینو دوست داره ولی واقعیت فراتر از دید ماست ، وقتی ما با یک جمله یا یک مطلب یا یک لایک یا یک متن آشفته میشیم چطور به خودمون اجازه میدیم خودمون همون کارهارو انجام بدیم . جالب بود امروز برای اولین بار فالورهای یکی از دوستان رو دیدم یعنی اصلا تا حالا دقت نکرده بودم وقسمت نظرات وفالورهاشو ندیده بودم درصورتی که اون همیشه منو چک میکنه یا حتی با آیدی دیگه یا هزار ویک راه ، ولی من تا امروز بررسی نکرده بودم تا اینکه دیدم چه نظراتی وچه جملاتی براش مینویسن یادم افتاد از خودم که چقدر اذیت شدم به خاطر سوتفاهمات ولی ایشون راحت اجازه میده این مراتب براش از طرف دیگران اتفاق بیوفته لایک بشه هر روز وهرپست مطالب تحریک آمیز براش  بنویسه .......خب اون مینویسه تو چرا گذاشتی هر دو تا آیدیشو تو فالورهات وخیلی از مسایل دیگه .......خب لااقل اینو در ذهن تداعی میکنه آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند ... الان نصف شبه دارم مینویسم دلم خیلی گرفته ولی خب شاید دیدن اینهم حکمتی داشت یاد این جمله معروف  میوفتم که میگه گاهی وقتها باید بدون اینکه چیزی بگی بگذری وبروی ؟؟؟؟؟ سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

همه ما به نوعی روزی یا الان یا کلا درگیر مسله ای به نام فال بودیم وهستیم یا پیش فالگیر رفتیم حالا سوای انواع مختلف فال از معروفتیرن اونها که قهوه هست گرفته تا انواع مختلف اون وچه زندگی ها که برمبنای آن گذاشته شده ، دقت کردید تقریبا همه یکی دو جمله مشابه دارن ، خبر خوشی در راه داری، یک خبر فوت ، سفری داری که در اون خیر هست ُ یکی از نزدیکانت به زودی فوت میکنه ، یه جابه جایی داری وخلاصه حالا نگو کی بگو .................خب اولا فلسفه فال به استاد سخن حافظ شیرازی بر میگرده ولی اگر دقت کنید یا اندکی تو اینترنت سرچ کنید یا کتاب بخونید اصلا ایشون خودش فال نمیگرفته در ثانی ۵۰۰ تا شعر داره مثلا در کشوری مثل ایران هر طور فکر کنی سرنوشت ۲۰۰ میلیون مثل همه خخخخخخ خلاصه اینکه ما مردم برای اینکه حال خودمون رو خوب کنیم واز نگرانی در بیایم سرتغ این موارد میریم وجالبه همون اتفاقات گاهی وقتها میوفته تو زندگی مون وباور میکنیم که درست بوده در صورتی که غافل از قانون جذب میشیم واز لطف خداوند بزرگ خب بیاین اینجوری بررسی کنیم مگر میشه به عدالت خدای متعال شک کرد وتصور کرد فردی رو بدبخت آفریده باشه یا یکی رو خوشبخت ودیگری رو بیچاره .......نه همه ما میدونیم که اینجوری نیست همه ما دارای فرصت های برابر وتایم شبانه روزی برابر هستیم این خود ما هستیم که سرنوشت خودمون رو رقم میزنیم وپیش میبریم چطور میشه فردی با تحص سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 128 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

سلامی به قشنگی چشمهای زیبات :

واقعا خدا اوج هنرش رو در آفریدن تو به کار برده هنوز نتونستم یک ایراد ازت بگیرم زیبا ،باوقار، خوش تیپ ، همه وهمه در وجود با معرفت تو جمع هست یاد جمله معروف چرچیل میوفتم که میگه هرچیزی که من دوست دارم یا چاق کننده است یا متاهله ؟؟؟؟؟؟ بهت تبریک میگم بابت این همه کمالات درسته مال من نیستی ولی افتخار میکنم به دوستی تو . عاشقانه من دوستت دارم 

سمند نقره ای...
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

سلامی به تو عشق قشنگم ، میدونم که مقداری از من ناراحت هستی که به فکرت نیستم ولی خودت میدونی که عاشقانه دوستت دارم وخواهم داشت اینو نوشتم تا بدونی من دوستت ندارم بلکه عاشقانه میپرستمت .

سمند نقره ای...
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 1:21

نمیدونم وقتی مینویسم برای تو چه حسی داری یا من چه حسی دارم ولی بی کلام فریاد میزنم که تو نیمه گمشده من بودی که پیدات کردم شاید قانون جذب درست باشه یا نباشه ولی تو بهترین جذب من بودی در چشات آرامش و با صحبتهات آروم میشم . هیچ وقت تو زندگی فکر نمیکردم تا این حد عاشق بشم که شدم ولی خوشحالم که تو رو در کنارم دارم آرامش من ، هستی من ، عزیزم خوشحالم منو درک میکنی واین یعنی حس خوب مهم بودن لااقل برای یک نفر ، تو دنیایی که یا برای تمایلات مالی یا جنسی یا ارضا خواسته ها آدم رو میخوان خوشحالم که تو منو برای خودم میخای واینو همیشه ثابت کردی ومن دیوانه وار میپرستمت ، هستی من ، غزل من ، وآرامش من ممنونم که کنارمی . سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 135 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 15:56

سلام : نمیدونم گاهی وقتها در گذشته به افرادی که برای خودشون مطلب مینوشتند میخندیدم با خودم میگفتم خب هدف چیه این مطلب برای فردی که مخاطبش هست که نیست یعنی برای اون نمینویسه داره برای خودش مینویسه یعنی داره با خودش حرف میزنه خب تو فکرش باشه حرفاش چرا مینویسه پس ؟ همیشه برام جای سوال بود . یا کسایی که بعداز کار یا در تایمی خاص به کافه میرفتند وقهوه میخوردن وفکر میکردن برام قابل هضم نبود ولی حالا که دارم این مطلب رو مینویسم به این بلوغ فکری رسیدم که این خود شناسی است یعنی احترامی که برای خودت قائل هستی وبرای طرف مقابلت ، خیلی جالبه الان خودم در کافه نشستم ودارم قهوه میخورم وبه تو فکر میکنم ، اره تو ...... درهمین لحظه پسر جوانی با دختر خانمی که مشخصه از حرکاتش تازه وارد رابطه شدن میان داخل وپسر بعداز نشستن روی صندلی در حالی که دستی در دست دختر داره به کافه من میگه آقا لطفا استارباکس دو تا ؟؟؟؟؟ این یعنی چی خدای من یعنی این فرد حتی نمیدونه استارباکس یک برند کافه است نه نوشیدنی آن خب چهره من وکافه من تماشایی بود ولی مرد جوان متصدی با لبخندی زیبا گفت استارباکس نداریم ولی منو روی میز رو داریم اینجا بود که اوج شعور وفهم کافه من مشخص شد میتوانست مشتری رو جلوی اون خانم ضایع کنه وهم مشتری رو از دست میاد هم خودش ضرر میکرد هم غرور اون فرد جلوی دوستش خراب میشد ، به ذهنم رسید که بگم استارباکس نام سمند نقره ای...ادامه مطلب
ما را در سایت سمند نقره ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raz1356 بازدید : 125 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 15:56